موفقیت در کار و تجارت شما چگونه حاصل خواهد شد؟ ...

موفقیت در کار و تجارت – دستهبندی مشکلات و الگوهای رشد کسب و کارهای بسیار کوچک و تبدیل آنها به روش روش نظاممند و مفید برای بهره بردن کارآفرینان، در ابتدا شاید بسیار مشکل و غیرممکن به نظر بیاید.به دلیل اینکه تجارت های کوچک ظرفیت های زیادی دارند، این ارگانها تغییرات بسیار زیادی را تجربه میکنند.آنها با معیارهایی همچون، استقلال در عملکرد، ساختارهای سازمانی مختلف و سبک مدیریتی متفاوت دستهبندی میشوند.
البته در بررسی بسیار دقیق و مو شکافانه، معین شده که این سازمانها در مراحل رشد و ترقی با مشکلات شبیه به یکدیگر و یکسانی روبرو میشوند.این نقاط مشترک را میتوان به صورت 1 چارچوب کاری سازماندهی کرد.درک این موضوع و آگاهی از آن میتواند درک ما از طبیعت، ویژگیها و مشکلات تجاری موجود که در تمام ی ردههای شغلی، از 1 کسب و کار کوچک با دو یا سه کارمند با دستمزد بسیار پایین گرفته تا 1 شرکت تولید کننده نرمافزار که در سال 20 میلیون دلار درآمد داشته و با رشد 40 درصدی پیشرفت میکند، را تا حدود بسیار زیادی افزایش دهد.قطعا برای مسئولان و صاحبان کسب و کارهای خرد، داشتن چنین آگاهی و اطلاعاتی میتواند در ارزیابی چالشهای پیشرو، بسیار کمک کننده باشد.اگر بخواهیم مثالی بزنیم اینطور می توان بیان کرد که نیاز شما نسبت به آپدیت کردن و افزایش کارایی سیستمهای رایانهای موجود و یا استخدام و آموزش مدیران درجه دو برای حفظ رشد پیشبینی شده از جمله مواردی هست که میتوان به آن اشاره کرد.
این موارد میتوانند در پیشبینی الزامات کلیدی در موقعیتهای مختلف بسیار کارآمد باشد.برای مثال، اختصاص زمان بسیار زیاد برای صاحبان شرکتهای استاراتآپی در دوران شروع و نیاز به تغییر و یا حذف نقش مدیریتی آنها، زمانیکه شرکتها بزرگتر شده و پیچیدگی بیشتری پیدا کردهاند.وجود 1 الگو، پیشزمینهای برای بررسی تاثیر وجود و یا عدم وجود مقررات و سیاستهای پیشنهادی از طرف دولت در 1 تجارت را فراهم میکند.یکی از نکات بسیار مهم عدم پرداخت مالیات از سود سهام است، که میتواند در ایجاد 1 تجارت سودآور، رشدیافته، و پایدار بسیار کمک کننده باشد.ولی این مورد برای کسب و کارهای جدید که رشد بسیار سریعی داشته و یا در مورد شرکتهای فعال در زمینه فناوریهای پیشرفته هیچ کمکی نمیتواند انجام دهد.
در نهایت، الگوهای بوجود آمده به حسابداران و مشاوران کمک میکنند تا مشکلات را تشخیص داده و راهحلهای مناسب را برای شرکتها با سرمایههای بسیار اندک فراهم آوردند.مشکلات و راهحلهای ارائه شده برای 1 شرکت با طول عمر 6 ماه و 20 نفر کارمند، با مشکلات و راهحلهای ارائه شده برای 1 شرکت 30 ساله با 100 نفر کارمند قابل مقایسه نیست.سابقا، برنامهریزی برای جریان نقدینگی از بیشترین اهمیت برخوردار بود، ولی در حال حاضر برنامهریزی استراتژیک و بودجهبندی برای رسیدن به هماهنگی و کنترل در عملکرد بالاترین اولویت را به خود اختصاص میدهد.
موفقیت در کار و تجارت
ایجاد 1 چارچوب تجاری کوچک
محققان بسیاری در طی سالیان متمادی برای ایجاد الگویی مناسب برای تجارت تلاش کردهاند.هر 1 از آنها اندازه تجارت را به عنوان یکی از پارامترها و عمر 1 شرکت و یا مرحله رشد آن شرکت را به عنوان پارمتر دیگر در نظر میگیرند.البته این دیدگاه در بسیاری از موارد مفید و موثر بوده هست.
این روش به سه دلیل برای تجارتهای بسیار کوچک نامناسب است:
مورد اول، این نظریه می گوید 1 کسب و کار باید تمامی را طی کرده باشد، در غیر این صورت از بین خواهد رفت.
مورد دوم، این نظریه نقطه ضعف های داشته و ناکارآمد هست که بر مبنای آنالیز مهم ترین مراحل شکل گیری شرکت ها که منجر به پیشرفت و شکوفایی آن ها شده هست تمرکز دارد.
مورد سوم، این چارچوب برای برآورد اندازه شرکت به آمار فروش سالیانه آن مراجعه میکند (البته برخی آن را با تعداد کارمندان تعریف میکنند).این روش پارامترهای دیگر همثل ارزش افزوده، تعداد شعب، تنوع در خط تولید، و نرخ رشد در تغییر محصولات تولیدی و یا فناوری مربوط به آن را نادیده میگیرد.
برای ایجاد الگویی که در تجارتهای کوچک قابل اجرا باشد، باید مجموعهای از تجربیات، تحقیق در مقالات، و مشاهدات تجربی صورت گیرد.چارچوب حاصل از این تحقیقات میتواند پنج مرحلهای را که برای پیشرفت 1 شرکت مورد نیاز هست ترسیم نماید.هر کدام از این مراحل با شاخصهایی مثل اندازه، ساختار سازمانی، گستره سیستمهای دولتی، اهداف استراتژیک مهم، و میزان مشارکت صاحبان آن تجارت در بازار تعیین میگردد.
مرحله اول: ماهیت وجودی
شاید بتوان گفت مشکل اساسی که در این بخش وجود دارد بدست آوردن مشتری و تحویل دادن محصول موردنظر به آن هاست.
در این بین پرسشهای اساسی نیز مطرح میگردد:
آیا ما میتوانیم، برای تبدیل شدن به 1 تجارت پایدار، به تعداد کافی مشتری داشته باشیم؟ کالا را به آنها تحویل داده و خدمات مناسبی ارائه دهیم؟ آیا ما برای پاسخگویی به درخواستهای بخش استارتآپی این کار، بودجه مناسبی در اختیار داریم؟ باید بدانید که سازماندهی این کار بسیار ساده می باشد، در واقع صاحب اصلب این تجارت تمام کار را انجام میدهد و بطور مستقیم از زیرشاخههای موجود در شرکت حمایت میکند.این شخص باید حداقل صلاحیتهای لازم برای این کار را داشته باشد.استراتژی اصلی هر شرکتی ادامه حیات آن شرکت هست.صاحب 1 شرکت، تمامی وظایف مهم را بر عهده میگیرد، و تنها حامی و بزرگترین حامی از نظر انرژی و مسیر برای دیگر کارکنان آن شرکت هست.
شرکتهایی که در مراحل اولیه شکلگیری خود قرار دارند، از رستوران یا 1 خردهفروشی گرفته تا 1 کارخانه تولید محصولات بسیار پیشرفته، باید محصولات خود را تثبیت کرده و به 1 استاندارد معین نزدیک کنند.بیشتر آن کارخانجات هرگز مقبولیت لازم را از نظر مشتریان بدست نمیآورند و به پایداری لازم در تولید محصولات خود نمیرسند.در این زمینهها، صاحبان تجارت، کسب و کار مورد نظر را با اتمام سرمایه لازم متوقف میکنند.اگر آنها بسیار خوششانس باشند، میتوانند تجارت مورد نظر را برابر با ارزش داراییهای آن بفروش رسانند.در برخی از مواقع، صاحبان تجارت نمیتوانند میزان انرژی، سرمایه و زمانی را که 1 تجارت نیاز دارد برآورده کنند و برای رهایی از این شرایط خود را از چرخه حمایتی شرکت خارج میکنند و همین امر موجب نابودی شرکت میگردد.شرکتهایی که در مرحله تجارت باقی میمثل، شرکتهای درجه دوم نامیده میشوند.
موفقیت در کار و تجارت
مرحله دوم: بقاء
برای رسیدن به این مرحله، تجارت مورد نظر باید ثابت کند که تجارتی دارای هویت قابل اجرا هست.این تجارت باید تعداد قابل قبولی مشتری را در بازار فروش خود داشته باشد.علاوه بر آن، این شرکت باید توانایی لازم برای راضی کردن مشتریان خود را داشته باشد تا بتواند با ارائه خدمات و محصولات آنها را برای خود نگه دارد.مشکل اصلی در قابلیت بقاء، به مسئله ارتباط مابین درآمد و هزینه باز میگردد.به موضوعات اصلی در ادامه اشاره شده است: در مورد شرکتهای بسیار کوچک، آیا ما میتوانیم با استفاده از بودجه بسیار کمی که در اختیار داریم، برخی از مشکلات را حل کرده و به حیات شرکت کمک کنیم؟ آیا ما میتوانیم با تامین هزینه و فراهم آوردن سرمایه در گردش، به گسترش و رشد شرکت در ابعاد بسیار بزرگتر نیز کمک کنیم؟ آیا میتوانیم با ارائه صنعت و بازار انحصاری خود میتوانید به چرخه اقتصاد برگردید؟
سازماندهی تاکنون هم کار بسیار سادهای هست.1 شرکت ممکن هست تعداد بسیار محدودی از کارمندان را تحت مدیریت 1 مدیر فروش و یا 1 سرکارگر عمومی قرار داده باشد که هیچیک از آنها به صورت مستقل تصمیمگیری نمیکنند.ولی بخوبی از دستورات صاحب آن تجارت پیروی میکنند و همین نکته برایصاحبان تجارت 1 امتیاز محسوب میگردد.در این حالت وابستگی سیستم در کمترین حد خود قرار دارد.برنامهریزی در بهترین شرایط، پیشبینی هزینهها هست.هدف صاحبان شرکت همواره حفظ و دوام شرکت هست و صاحب شرکت نیز همواره با کسب و کار خود در ارتباط هست.اگر می خواهید از ویژگی های کسب و کارهای پرسود بدانید بروی لینک آبی رنگ کلیک کنید.
در مرحله بقاء، شرکت ممکن هست از نظر اندازه رشد خوبی داشته باشد و از نظر سود به سمت مرحله سوم پیش رود و یا شاید همثل بیشتر شرکتها برای مدتی در مرحله بقاء باقی بماند.به بازده پیش بینی شده در مدت زمان معین و با میزان سرمایه اختصاص داده شده برسد و یا اینکه از چرخه تجارت زمانیکه صاحب آن شرکت، شرکت را منحل کرده و یا بازنشسته میگردد، خارج گردد.تجارتهای بسیار محدود مثل “مام اند پاپ” در این دستهبندی قرار میگیرند.این شرکتها معمولا نمیتوانند محصولات تولیدی خود را مطابق با برنامهریزی انجام شده بفروش برسانند.برخی از این تجارتهای کوچک به اندازه کافی پیشرفت کردهاند تا بتوانند پایداری خود را حفظ کرده و محصولات خود را بفروش رسانند، که البته گاهی با میزان بسیار کمی از ضرر نیز می تواند همراه باشد و یا اینکه بطور کامل ورشکسته شده و از صحنه رقابت خارج شوند.
مرحله سوم: موفقیت
تصمیماتی که در این مرحله باید اتخاذ گردد به دو عامل بستگی دارد: آیا صاحبان تجارت میخواهند دستاوردهای شرکت را از آن خارج کنند و یا اینکه از آن دستاوردها برای افزایش پایداری و سودآوری شرکت استفاده خواهند کرد.صاحبان شرکتها میتوانند از آن دستاوردها برای ایجاد زیرساختهایی برای فعالیت دیگر سهامداران شرکت نیز استفاده کنند.بنابراین نکته مهم و اساسی این هست که آیا ما میخواهیم شرکت را به عنوان سکویی برای رشد و پیشرفت مورد استفاده قرار دهیم و یا اینکه از آن به عنوان زیرساختی برای کمک به سهامداران شرکت، که بصورت کامل و یا بصورت جزئی با شرکت همکاری دارند، استفاده میکنیم.البته گاهی این جدا شدن به معنی آغاز 1 شرکت استارتآپی مستقل هست.همثل فعالیتهایی که برای گروههای دولتی انجام میگردد و یا اقداماتی که برای بدست آوردن آمال و آرزوهای شخصی و یا هر دیگری اتفاق میافتد که در نهایت هدف تمامی این اشخاص حفظ تجارت در حالت کنونی آن هست.اگر می خواهید نیازمندی های 1 کسب و کار برای رشد را بدانید بروی لینک آبی کلیک کنید.
زیر مرحله3: موفقیت دی
برای عبور از این مرحله بصورت بسیار موفق، آن شرکت باید از سلامت اقتصادی و گستردگی خوبی برخوردار بوده و برای فروش محصولات خود نفوذ مناسبی در بازار داشته باشد تا موفقیت اقتصادی خود را تضمین کند.به همین صورت این شرکت باید سود متوسط و متوسط به بالایی را از فروش محصولات خود بدست آورد.1 شرکت با چنین شرایطی قطعا به راحتی میتواند در مرحله فعلی باقی مانده و به فعالیت خود ادامه دهد.تغییرات ایجاد شده در شرایط کاری و یا بازار فروش این شرکت هرگز نمیتواند بر موفقیت آن تاثیرگذار باشد و قدرت رقابتی آن را کاهش دهد.زمانیکه 1 شرکت از نظر سازمانی به اندازه کافی بزرگ شده باشد، در بسیاری از جنبهها، به مدیران عملگرا نیاز پیدا خواهد کرد.این امر موجب میگردد تا این مدیران عملگرا وظایف معینی را بر عهده بگیرند که قبلا بر عهده صاحب شرکت بوده هست.مدیران عملگرا باید از صلاحیت کافی برای این امر برخوردار باشند.برای انجام این کار آنها به مهارت و توانایی خاصی نیاز ندارند زیرا بیشتر مهارتها و تواناییهای آنها توسط اهدافی که در شرکت وجود دارد محدود خواهد شد.
زمانیکه بودجه به اندازه کافی وجود داشته باشد مسئله اصلی جلوگیری از هدر رفت هزینه در زمینههایی هست که درآمد بسیار بالایی وجود دارد.این امر از وارد آمدن ضرر و زیان احتمالی به ظرفیتهای شرکت برای بکارگیری آنها در زمانهای بسیار سخت ضروری هست.علاوه بر این، نخستین اعضای حرفهای که در آن شرکت وجود دارند به عنوان هیئت مدیره انتخاب میگردند که معمولا این اشخاص مدیر دفتر و برنامهریز سازمان می باشند.سیستمهای اصلی در امور مالی، بازاریابی و تولید محصول بدون تغییر باقی میمثل.برنامهریزی که بر اساس بودجههای عملیاتی صورت گرفته هست از هیئت کاربردی حمایت میکند.صاحب 1 شرکت و یا به عبارت دیگر، مدیریت 1 شرکت، باید برای شرکت خود 1 مسیر استراتژی و عملکردی را معین کرده باشد که البته باید شرایط کنونی را نیز مورد توجه قرار داده و آن را حفظ کند.
با رشد و افزایش 1 تجارت، شرکت و صاحبان آن تا حدود بسیار زیادی از چرخه فعالیت حذف میشوند زیرا مدیریت شرکت در بخشهای دیگری مشغول شده و یا اینکه حضور مدیران دیگر نیاز به بودن مدیر عامل را کاهش میدهد.بسیاری از شرکتها مدت زمان بسیار زیادی را در زیر مرحله عبور از موفقیت میگذرانند.بازارهای فروش انحصاری که در اختیار برخی اشخاص قرار دارد اجازه رشد را به دیگر اشخاص نمیدهند.این شرایط برای بسیاری از تجارتها با اندازههای کوچک و متوسط، جوامع اقتصادی کوچک و یا دارندگان حق امتیاز برخی از تجارتها با محدوده بسیار محدود صادق هست.دیگر صاحبان صنایع معمولا این راه را انتخاب میکنند: اگر 1 شرکت بتواند خود را با تغییراتی که رخ داده هماهنگ کند، میتواند به راه خود ادامه دهد و صاحبان آن شرکت میتوانند تجارت خود را فروخته و یا اینکه آن را به سودهی برسانند و یا اینکه بجای آن برای گسترش تجارت خود اقدام کنند.برای صاحبان امتیاز تجارت، این ویژگی خرید دیگر حق امتیازهای موجود را برای آنها فراهم میآورد.اگر شرکت نتواند خود را با شرایط موجود مطابقت دهد، همثل بسیاری از دلالان اتومبیل در اواخر سال 1970 و اوایل سال 1980 در نهایت یا با کاهش گستردگی مواجه خواهد شد و یا اینکه تنها توانایی بقاء پیدا خواهد کرد.
زیرمرحله 3: موفقیت جی
در زیرمرحله رشد موفق، صاحبان تجارت برای استحکام تجارت خود و یا گردآوری منابع برای رشد و افزایش شرکت تلاش میکنند.صاحبان صنایع با استفاده از منابع مالی و به خدمت گرفتن ظرفیتهای شرکت برای رشد و افزایش آن تمامی ریسکها و خطرات را قبول میکنند.با توجه به وجود خطرات و ریسکهای موجود شرکت باید سوددهی خود را حفظ کرده و منابع مالی خود را از دست ندهد.مدیرانی را برای تامین نیازهای تجارت در حال رشد فراهم آورید.در این مرحله شرکت نیاز به استخدام مدیرانی دارد که با توجه به آینده شرکت و نه بر اساس وضع موجود عمل کنند.سیستم جاری در شرکت نیز باید بر اساس نیازهای آینده شرکت پایهگذاری گردد.برنامه عملکردی در شرکت، همانطور که در زیرمرحله3 دی به آن اشاره شد، به شکل برنامه بودجه خواهد بود.ولی برنامهریزی استراتژیک بسیار گستردهتر هست و بشدت مستلزم همکاری صاحبان صنایع هست.معمولا مدیران در بیشتر بخشهای شرکت فعالیت دارند ولی در زمان عبور از مراحل همکاری چندانی ندارند.
اگر این روند موفق باشد، شرکت از درجه 3 جی به مرحله 4 افزایش پیدا میکند.مرحله 3 معمولا اولین اقدام در رسیدن به استراتژی رشد هست.اگر مرحله 3 جی برای شرکت ناموفق باشد، دلایل عدم موفقیت آن در عبور از مرحله “3 جی” به “3 دی” برای شرکت معین خواهد شد.اگر این اتفاق نیافتد، قبل از رسیدن به مرحله ورشکستگی کاهش هزینهها برای بقاء شرکت ضروری هست.
مرحله 4: پرواز
سخت ترین کار در این مرحله پیدا کردن راههایی برای داشتن رشد سریع و چگونه تامین مالی کردن چنین روندی هست.
نمایندگی:
آنهایی که صاحبان تجارت می نامند می توانند با سپردن مسئولیت خود به دیگر اعضای تیم ، تاثیر مدیریتی بیشتری برای پیشرفت و افزایش سریع و به همین صورت راهکار برای تجارتهای پیچیده در حال گسترش شرکت داشته بوجود آوردند؟ علاوهبراین، سپردن امور نوعی کناره گیری از مسئولیت هست یا داشتن کنترل بر روی عملکرد کارکنان و رصد ایرادات و مشکلات بوجود آمده ؟
نقدینگی:
آیا مزایای بوجود آمده از رشد و افزایش تجارت برای راضی کردن مدیران و سهامداران کافی هست ؟ (بیشتر موارد باید نسبت بالای بدهی به حقوق را برای صاحبان سهام قابل تحمل و راضی کننده نشان دهیم).نکته قابل توجه دیگر این هست که گردش مالی بدلیل عدم کنترل مناسب باعث هدر رفت سرمایه نگردد و یا اینکه با مشاورههای اشتباه سرمایهگذاری باعث ناراحتی صاحبان تجارت نگردد.در این مرحله سازمان به بخشهایی تقسیم شده و بصورت غیرمتمرکز در آمده هست .معمولا این تقسیمبندی هم در بخش فروش و هم در بخش تولید انجام می گردد .مدیران اصلی حتما باید دارای لیاقت و شایستگی بالایی برخوردار باشند تا بتوانند محیط تجاری در حال رشد و پیچیده ای که بوجود آمده را مدیریت کنند.زمانی که سیستم کاری با رشد مناسبی همراه گردد شفافیت امور بالا رفته و تجارت براحتی گسترش پیدا میکنند.
دو برنامهریزی عملکردی و استراتژیک همزمان در حال اجرا می باشند و هر 1 از دو بخش مدیران مخصوص و متخصص به خود را دارند .صاحبان تجارت و خود تجارت به صورت منطقی از هم جدا شدهاند ولی شرکت تاکنون تحت تاثیر و سلطه صاحبان آن و کنترل سهامداران قرار دارد.یکی از مهمترین دورههای 1 شرکت در طول حیات این حالت آن می باشد.اگر صاحبان شرکت بتوانند تعداد چالشهای پیش روی 1 شرکت در حال رشد را افزایش دهند آن شرکت، هم از نظر مالی میتواند به شرکت بزرگ تبدیل گردد و هم از نظر مدیریتی، به 1 شرکت بزرگ تبدیل می گردد .در غیر اینصورت، این تجارتها اصولا فروخته شده و یا در 1 میزان از سودهی ثابت خواهد ماند.این نتایج تنها زمانی رخ می دهند که مدیر آن مجموعه به محدودیتها و شرایط تجارت خود کاملا احاطه داشته باشد.در بیشتر موارد، کسانیکه تجارت خود را به مرحله موفقیت میرسانند در مرحله 4 معمولا ناموفق می باشند .بدلیل اینکه آنها تلاش میکنند تا به سرعت پیشرفت کنند ولی از نظر مالی با مشکل روبرو می شوند (معمولا صاحبان شرکت قربانی سندورم قدرت مطلق میگردند) و یا احتمالا نمیتوانند بطور بسیار موثر و کار آمد مسئولیتهای که وجود دارد را به دیگران بسپارند و همین امر باعث می گردد که اسندروم قدرت مطلق بوجود آید .
البته، امکان هم دارد شرکت بدون مدیرییت حتی از مرحله رشد به صورت سریع، عبور کند .در اکثر موارد کارآفرینانی که موسس شرکت می باشند و آن را به موفقیت رساندهاند، به اختیار خود و یا توسط سرمایهگذاران و صاحبان سهام جایگزین میشوند.اگر شرکت نتواند به بالاترین جایگاه خود برسد ، ممکن هست بتواند به عنوان 1 شرکت موفق و مطرح در جامعه به فعالیت خود ادامه داده و یا اینکه به مرحله 3 بازگردد.زمانی شرکت به مرحله بقاء و یا حتی احتمال دارد به نابودی برسد که میزان مشکلات بوجود آمده بسیار زیاد باشد، (نرخ مالیات بسیار بالا و وجود شرایط اقتصادی غیر عادلانه، دو احتمال آخر را به گزینههای بسیار رایجی در سال 1980 تبدیل کرده است).
مرحله 5: بلوغ منابع
مهمترین چالشی که وجود دارد در ورود به مراحل مختلف برای هر شرکت ابتدا تثبیت موقعیت و کنترل هزینههای ناشی از رشد سریع و سپس ، حفظ مزایای حجم محدود شرکت هست.این مزایا شامل انعطاف در عکسالعمل و داشتن روح کارآفرینی می باشد.1 شرکت باید بسرعت توان مدیریتی خود را افزایش دهد بطوری که بتواند رخدادهای مخرب موجود را، که در اثر رشد و گسترش شرکت شکل میگیرد، از بین ببرد و می تواند با استفاده از بودجه، برنامهریزی استراتژیک، مدیریت اهداف، و سیستم استاندارد هزینهها رخدادهای مخرب با تخصصی شدن روز افزون به پیشرفت 1 شرکت کمک کنند.عوامل مخرب میتوانند این کار را بدون از بین بردن روح کارآفرینی و کاهش کیفیت محصولات تولیدی 1 شرکت انجام دهند.شرکتی که در مرحله 5 قرار گرفته است، هم نیروی انسانی و هم بنیه مالی لازم برای شرکت در برنامهریزیهای استراتژیک و برنامههای عملکردی بسیار جزئی را داراست.با تمرکز زدایی مدیریت، استخدام کارمندان مناسب، و با تجربه این امر به آسانی قابل انجام خواهد بود.
سیستمهای بکار رفته بسیار وسیع بوده و بخوبی گسترده شدهاند.صاحبان تجارت و خود تجارت، هم از نظر مالی و هم از نظر عملکردی، دو پارامتر کاملا جدا از هم می باشند.در حال حاضر شرکت به جایی رسیده هست که از نظر گستردگی، وضعیت مالی، توانایی مدیریتی نیز موقعیت بسیار مناسبی دارد.اگر شرکت بتواند روح کارآفرینی خود را حفظ کند، به واحد بسیار قدرتمندی در بازار تبدیل خواهد شد و اگر این اتفاق نیافتد، این شرکت وارد مرحله ششم خواهد شد:
تثبیت و شکلبندی
مرحله ششم که تثبیت ایده نام دارد، با کاهش ایدههای نوآورانه و عدم تمایل به پذیرفتن ریسک قابل تشخیص خواهد بود.این مسئله در شرکتهای بسیار بزرگ پدیدهای بسیار معمول هست.شرکتهایی که اندازه آنها، قدرت خرید آنها، و منابع مالی آنها موجب پایداری آنها میگردد، مگر اینکه شرایط جدیدی در بازار حاکم گردد.البته برای چنین تجارتهایی، معمولا وجود رقیبان با سرعت رشد بسیار بالا موجب تغییرات اولیه در بازار میگردد.
لطفا به این محتوا امتیاز دهید.نوشته موفقیت در کار و تجارت شما چگونه حاصل خواهد شد؟ اولین بار در آکادمی دکتر صادقی نیا.

شما می توانید 30 تا 50 میلیون تومان در ماه، از اینترنت درآمد داشته باشید و شغل رویایی خودتان را بسازید ...
برای کسب اطلاعات بیشتر لطفا بر روی بنر زیر کلیک بفرمایید :