نکات بسیار مهم در استراتژی رقابتی برای ایجاد تمایز در کسب و کارتان ...

استراتژی اصولی در کسب و کار – با هجوم وحشتناک ابزارهای جدید بازاریابی که هر روزه در حال وقوع است، گهگاه مالکان کسب و کارهای کوچک این سردرگمی را حس میکنند که نقطه شروعشان چه باید باشد.بدترین کاری که میتوانید برای کسب و کار خود بکنید این هست که سعی کنید تمام آن ابزارهای بازایابی را به یکباره امتحان کنید که باعث میگردد مسیر را گم کنید و بیهدف به دور خود بچرخید.به جای آن، میتوانید با ایجاد 1 طرح بازاریابی موشکافانه شروع نمایید که کسب و کار کوچک شما را در مسیر موفقیت قرار دهد.خب، چه نوع استراتژیهای بازاریابی باید در این طرح باشد؟
در استراتژی رقابتی چه مواردی عامل ایجاد کننده تمایز نیستند؟
کارآفرینان در ابتدای راه به اشتباه فکر می کنند که برای متمایز شدن از رقبا حتماً باید محصولات و خدمات با کیفیت بالاتر همراه با قیمت پائین تر ارائه دهند.این اشتباه ترین تصور ممکن هست.چرا که هیچ کدام از این عوامل عامل تمایز نیستند.حال عوامل بی ارتباط با بحث تمایز در کسب و کار را به قرار زیر معرفی می کنم:
کیفیت
امروزه کیفیت کالا و خدمات در 1 کسب و کار امری بدیهی هست.کیفیت وظیفه کسب و کارهاست.اگر کسب و کاری کیفیت نداشته باشد، خود به خود از چرخه فعالیت حذف می گردد.چرا که با افزایش آگاهی مردم، سطح توقعات آنان نیز افزایش پیدا کرده هست.آنها به راحتی کیفیت محصولات را مقایسه می کنند و به همین صورت اگر از میزان کیفیت محصولی رضایت نداشته باشند آن را به راحتی توسط شبکه های مجازی و سایت های اینترنتی به دیگران اطلاع می دهند.
مشتری مداری
مشتری مداری شعار نخ نمایی برای تمایز هست.” هدف ما جلب رضایت شماست! “.مشتری مداری نیز مثل کیفیت وظیفه کسب و کارها و امری بدهی هست.بنابراین نمی تواند عامل ایجاد تمایز باشد.مشتری مداری همانقدر بدیهی هست که وجود سرویس بهداشتی در رستوران! اگر وجود داشته باشد نظر را به خود جلب نمی کند چرا که وظیفه است، ولی اگر نباشد واقعاً می تواند عامل ایجاد نارضایتی گردد.
خلاقیات در کمپین های بازاریابی
در گذشته کافی بود که 1 شرکت، موسیقی یا آهنگی خاص را برای تبلیغات خود استفاده کند، یا پیام تبلیغاتی اش طنز خاصی دربر داشته باشد تا به راحتی تا هفته ها و ماه ها بر سر زبانها بیافتد.می دانید که دیگر امروز این چنین نیست.مردم دیگر توجهی به این مسائل ندارند.آنها روزانه مورد بمباران پیام های تبلیغاتی و غیر تبلیغاتی مختلف از راه های مختلف قرار می گیرند.بنابراین این کار نیز اثر خود را برای خلق تمایز از دست داده هست.حتی اگر کسی با پیام تبلیغاتی منحصر به فرد تحت تأثیر قرار بگیرد و از محصول مورد نظر استفاده کند، در صورتی که آن محصول ویژگی های مورد اشاره در آن تبلیغ را نداشته باشد، آن تبلیغ اثر معکوس خواهد داشت.اگر می خواهید بدانید چطور با سرمایه اندک در کسب و کار اینترنتی به درآمد خوب برسید بروی لینک آبی کلیک کنید.
قیمت پائین
تمایز با قیمت پائین محصولات برای 1 شرکت رویایی بیش نیست (البته این موضوع با استراتژی رهبری هزینه که جلوتر به آن اشاره می کنم متفاوت است). کسب و کارهای کوچک نباید تمام توان خود برای متمایز شدن را بر روی قیمت متمرکز کنند.اگر این کار را انجام دهند چراغ سبزی به رقیبان بزرگتر و قدیمی تر خود برای آغاز 1 جنگ قیمت نشان می دهند.طبیعتاً رقبای قدیمی تر توانایی های بیشتری دارند و می توانند در این جنگ پیروز شوند و این پیروزی می تواند به معنی نابودی کسب و کار جدید باشد.می توانم بگویم در جنگ قیمت ها تمام کسب و کارها ضرر می کنند و تا جای ممکن نباید این قاعده را راه انداخت.
از طرف دیگر مشتریانی که به موجب قیمت های پائین به شما مراجعه می کنند مشتریان وفاداری نیستند.آنها در صورت پیدا کردن جایی که خدمات ارزانتر از شما ارائه می دهد به راحتی ترکتان می کنند.از این گذشته در بسیاری از موارد مردم کالاها را فقط برای خود آن کالا نمی خرند.آنها به دنبال کسب احساساتی از خرید آن کالا می باشند.بسیار وقت ها این احساسات شامل احساس متفاوت بودن، خاص بودن، بهروز بودن، تمیز بودن، زیبا بودن و … هست.به طور عمومی این احساسات با ارزان بودن متضاد به نظر می رسند.بنابراین می توان گفت که در بسیاری از موارد مردم علاقه دارند که بهای بیشتری را برای کالایی خاص بپردازند تا این احساسات را نیزدر کنار آن دریافت کنند.
گستردگی بیش از حد
اگر ما محصولات بسیار متنوع و بی ارتباط با یکدیگر ارائه دهیم، این کار می تواند عامل از بین برنده تمایز باشد.یقیناً شما کت و شلوار خود را از فروشگاه هایی مثل رفاه نمی خرید، بلکه به فروشگاه هایی که به صورت تخصصی کت و شلوار ارائه میدهند مراجعه می کنید.ارائه محصولات متنوع و بی ارتباط با یکدیگر در 1 مکان (و بدون ایده متمایز کننده) می تواند اثر منفی شدیدی بر تمایز در کسب و کار بگذارد.
تمایز در کسب و کار با مالکیت 1 خصوصیت ویژه
عامل مهم بعدی برای تمایز در کسب و کار این هست که بر روی 1 خصوصیت معین مالکیت پیدا کنیم.به این معنی که اگر کسی یاد آن خصویت ویژه میافتد، همزمان یاد محصول ما نیز بیافتد.هر محصول می تواند ویژگی ها؛ مزایا و خصوصیات مختلفی داشته باشد.خصوصیت 1 تصویر ذهنی از محصول ما در ذهن مشتریان هست.ما نمی توانیم و نباید روی تمام خصوصیات و ویژگی محصولات مان سرمایه گذاری کنیم تا آنها را به مردم نشان دهیم.بلکه باید اولویت بندی کرده، مهمترین خصوصیت را انتخاب و آن را از آنِ خود کنیم.
به همین صورت هیچ وقت نمی توانیم و نباید برنامه بازاریابی مان را طوری هدف گذاری کنیم که خصوصیات کالای رقبایمان را از آنها بگیریم و از آن خود کنیم.این کار فقط باعث می گردد منابع خود را از دست داده و مالکیت آن خصوصیت محصول رقیب را برای رقیبمان بیشتر کنیم.فرض کنید ما و رقی مان هر دو محصول یا خدمت مشابهی ارائه می کنیم.شرکت رقیب نیز بر سرعت کار تمرکز دارد.اشتباه ترین کار این هست که ما ادعا کنیم از آنها سریع تر هستیم.حتی اگر اینطور باشد نباید بر روی این خصوصیت تمرکز کرد، چرا که با این کار آب بیشتری بر آسیاب رقیب ریخت ایم.به جای آن باید 1 خصوصیت دیگر محصول را برجسته کنیم، مثلاً دوام یا قابل اطمینان بودن، و با برنامه بازاریابی منسجم مالیکت آن خصوصیات در اذهان مردم برای خود کنیم.
استراتژی در کسب و کارهای اینترنتی
پیشنیاز داشتن استراتژی برای هر کسب و کار اینترنتی، هدفی واضح، روشن و قابل ترجمه به عدد و رقم هست.کسب و کاری که هدف آن قابل ترجمه به عدد، ظرفیت، مبلغ یا شاخص نیست، در واقع هدف معینی ندارد.بخش قابل توجهی از کسب و کارهای اینترنتی هدف دقیقی را دنبال نمیکنند و فقط میخواهند از 1 حوزه درآمد کسب کنند.بعد از تعیین هدف که همان نقطه رسیدن هست (مثلا ما میخواهیم در سال این تعداد کتاب آنلاین با این موضوع را به به این جامعه مخاطب بفروشیم) به سراغ ابزارها و شیوهایی میرویم که میتواند به نسبت منابع در اختیار، تحقق آن را هموار کند.نحوه به کارگیری این شیوهها استراتژی کسب و کار است.
یکی از مهمترین استراتژیهای که در کسب و کارهای اینترنتی وجود دارد بازخوردگرفتن از محصولی هست که بنیانگذار قصد خلق آن را در آینده دارد.نسخه پیشنمونه بازخوردهای واقعی را برای ایجاد یا شناخت مسیر حرکت در اختیار بنیانگذار قرار میدهد.در این مسیر پاسخ به سوالاتی از پیش تعیین شده کمک می کند که پایه و اساس استراتژی به درستی شکل گیرد.مثلا قرار هست در چه بازاری فعالیت کنیم؟ حجم این بازار چه مقدار است؟ رقبای اصلی ما چه کسانی می باشند؟ چه سهمی (عددی) از بازار را در اختیار دارند؟ ما چه سهمی را میخواهیم؟ در چه مدت زمان؟ با کدام منابع؟ و الی آخر.این سوال و جوابها نشان میدهد که استراتژی 1 کسب و کار چگونه شکل میگیرد.
استراتژی بازاریابی خود را معین کنید
چهار مرحله برای ایجاد استراتژی بازاریابی برای کسب و کار شما وجود دارد:
شناسایی تمام بازارهای هدف:
تعریف WHO مشتری ایده آل یا بازار هدف شما هست.اکثر شرکت ها 80٪ از مشاغل خود را از 20٪ مشتریان خود تجربه می کنند.بنابراین منطقی هست که وقت و انرژی خود را به سمت مشتریانی که مهمترین آنها می باشند هدایت کنید.
بهترین بازارهای هدف را معین کنید:
هدف از این مرحله واجد شرایط بودن بیشتر و تعیین اینکه معینات مشتری با بهترین شانس های موفقیت چگونه هست.استراتژی این هست که تجارت خود را در همان سطح قرار دهید که اکثر خریداران مورد نظر خود را انجام دهید.این مهم هست که بفهمید بهترین مشتریان شما چه کسانی می باشند و چگونه می توانید شرکت خود را در بازار به بهترین نحو قرار دهید.
ابزارها ، راهبردها و روشها را معین کنید:
بازاری که به آن دسترسی ندارید بازاری هست که نمی توانید در آن خدمت کنید.بازاریابی فرایند یافتن ، برقراری ارتباط و آموزش بازار اصلی شما در مورد محصولات و خدمات شما هست.ترکیبی از ابزارها و استراتژی ها را انتخاب کنید ، که در هنگام ترکیب ، شانس موفقیت خود را افزایش دهید.
استراتژی و ابزارهای بازاریابی تست:
فرضیاتی که ما آنها را تأیید نمی کنیم ، معمولاً مواردی می باشند که پتانسیل ایجاد مشکلات کسب وکاری را دارند.برای آزمایش کلیه فرضیات تجاری ، به خصوص هنگامی که هزینه های عمده ای را انجام می دهید ، وقت بگذارید.
لطفا به این محتوا امتیاز دهید.نوشته نکات بسیار مهم در استراتژی رقابتی برای ایجاد تمایز در کسب و کارتان اولین بار در آکادمی دکتر صادقی نیا.

شما می توانید 30 تا 50 میلیون تومان در ماه، از اینترنت درآمد داشته باشید و شغل رویایی خودتان را بسازید ...
برای کسب اطلاعات بیشتر لطفا بر روی بنر زیر کلیک بفرمایید :